دردمند و دردنوشم روز و شب عاشقانه در خروشم روز و شب گر زنندم همچو نی نالم به روز ور گذارندم خموشم روز و شب در خرابات مغان مست و خراب همنشین می فروشم روز و شب با حضورش هر شبی آرم به روز در هوایش باده نوشم روز و شب ز آتش عشقش چو خم می فروش در درون خود بجوشم روز و شب هرچه بنماید نمایم در زمان هرچه پوشاند بپوشم روز و شب سیدم عشق است و من در حضرتش بندهٔ حلقه به گوشم روز و شب شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46094