منزل جان جهان بر در جانانهٔ ماست مسکن اهل دلان گوشهٔ میخانهٔ ماست خلوتی بر در میخانه گرفتیم ولی حرم قدس یکی گوشهٔ میخانهٔ ماست تا ز شمع رخ او مجلس جان روشن شد نور شمع فلک از پرتو پروانهٔ ماست دیده ای لؤلؤ لالا که ز دریا آرند حاصل اشک جگر گوشهٔ دردانهٔ ماست تا ابد گنج غمش در دل ما خواهد بود زانکه گنجش ز ازل در دل ویرانهٔ ماست ساقیا ساغر و پیمانه من سوی من آر که مراد دو جهان یک لب پیمانهٔ ماست آنچه سید به دل و دیدهٔ جان می طلبد روز و شب همنفس و همدم میخانهٔ ماست شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46139