عشق او سلطان ملک جان ماست اینچنین ملک و چنین سلطان کراست پادشاه هفت اقلیم ای عزیز نزد این سلطان درویشان گداست با وجود او کرا باشد وجود ور تو گوئی هست آن عین خطاست رند سر مستیم و با ساقی حریف همچو ما رندی در این عالم نخاست دُرد درد عشق او نوشیده ایم دُرد درد عشق او ما را دواست مجلس عشقشت و ما سرمست او شاهد میخانه در فرمان ماست نعمت الله در همه عالم یکیست لاجرم او سید هر دو سراست شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46150