دنیی دون بی وفا هیچست شه دنیا و هم گدا هیچست دُردی درد او خوری حیفست زانکه آن درد و این دوا هیچست شک ندارم که در همه عالم به جز از حضرت خدا هیچست نقش غیری خیال اگر بندی آن خیالت به نزد ما هیچست رو مجرد شو و خوشی می باش کدخدای در سرا هیچست سرمهٔ چشم ماست خاک درش غیر از این سرمهٔ توتیا هیچست بی ریا یار نعمت الله شو رو رها کن ریا ، ریا هیچست شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46187