سر درین راه عشق دردسر است بگذر از سر که کار معتبر است سر موئی حجاب اگر باقی است بتراشش چه جای ریش و سرست سر بنه زیر پا و دستش گیر گر تو را میل تاج یا کمر است نفسی صحبتش غنیمت دان زانکه عمر عزیز در گذر است زاهدان دیگرند و ما دیگر حالت ما و ذوق ما دگر است عاشقی کو ز ما خبر دارد از خود و کاینات بی خبر است نظری کن ببین به دیدهٔ ما نعمت الله چو نور در نظر است شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46207