عشق است که وارسته ز نقصان و کمالست عشق است که آسوده ز هجران وصال است اثبات مثالش نتوان کرد ولیکن این نفی مثال تو یقین عین مثال است گویند سوی الله خیال است و حقیقت این نیز خیال است که گویند خیال است از حال چه می جوئی و از قال چه پرسی مستیم و خرابیم و ندانیم چه حال است خورشید ز نقصان و کمال است منزه ماه است که گاهی قمر و گاه هلال است با ذات دم از حکم تجلی نتوان زد این حکم تجلی به جلال است و جمال است در خلوت سید نبود سید و بنده در خاطر او غیر خدا هر چه محال است شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46260