هرکه چون ما حریف مستان است در خرابات رند مستان است نور چشمست هرچه می بینم دل و دلدار و جان و جانان است آفتابی است برقعی بسته روشنش بین که ماه تابان است همه آئینهٔ جمال ویند نظری کن که عین اعیان است گنج اسماست در همه عالم گنج و گنجینهٔ فراوان است موج و دریا دو رسم و دو اسمند نزد ما هر دو آب یکسان است قطره ای از محیط سید ماست به مثل گر چه بحر عمان است شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46274