در آینهٔ عالم تمثال جمال اوست جمله به کمالش بین کاینها ز کمال اوست در صورت و در معنی چندان که نظر کردیم حسنی که به ما بنمود نقشی ز خیال اوست بزمیست ملوکانه در خلوت میخانه مخمور کجا گنجد اینجا چه مجال اوست حکمی به نشان آل ، از حضرت او داریم هر حرف که می خوانیم توقیع مثال اوست زاهد هوس ار دارد با جنت و با حوران ما را ز همه عالم مقصود وصال اوست در مجلس ما بنشین تا ذوق خوشی یابی زیرا می جام ما از آب زلال اوست این گفتهٔ مستانه از سید ما بشنو قولی و چه خوش قولی این سحر حلال اوست شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46311