می بده ای ساقی آخرزمان
ای ربوده عقلهای مردمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند
ای می تو نردبان آسمان
بشکن از باده در زندان غم
وارهان جان را ز زندان غمان
تن بسان ریسمان بگداخته
جان معلق میزند بر ریسمان
ترک ساقی گشت، در ده کس نماند
گرگ ماند و گوسفند و ترکمان
چون رسید این جا گمانم مست شد
دل گرفته خوش بغلهای گمان
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۰۸
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4632