کار دل در عشقبازی بندگی است بندگی در عاشقی پایندگی است بندهٔ فرمان و فرمان می دهیم وین شهنشاهی ما زان بندگی است همچو زلفش سر به پا افکنده ایم این سرافرازی از آن افکندگی است جان فدا کردم سر افکندم به پیش ز انفعال و جای آن شرمندگی است گر مرا بینی به غم دل شاد دار کان غم عشق است و از فرخندگی است مردهٔ دردیم و درمان در دل است کشتهٔ عشقیم و عین زندگی است سید ار جان بخشد از عشقش رواست عاشقان را کار جان بخشندگی است شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46335