دل جام جهان نمای شاهیست آئینهٔ حضرت الهی است نقدیست دفینه در دل و دل گنجینهٔ گنج پادشاهی است روز و شب ماست زلف و رویش چه جای سفیدی و سیاهی است نقشی که خیال غیر بندد در مذهب ما همه مناهی است دل بحر و محیط جان عالم در بحر محیط همچو ماهی است دل دادن و جان نهاده بر سر در حضرت عشق عذرخواهیست ای پایه وجود نعمت الله پروردهٔ نعمت الهی است شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۶۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46339