به شکرخنده ببردی دل من
بشکن شکر، دل را مشکن
دل ما را که ز جا برکندی
به تو آمد، پر و بالش بمکن
بنگر تا به چه لطفش بردی
رحم کن، هر نفسش زخم مزن
جانم اندر پی دل میآید
چه کند بیتو درین قالب تن؟
بیتو دل را نبود برگ جهان
بیتو گل را نبود برگ چمن
هین، چرا بند شکستی؟ خاموش
یا مگر نیست تو را بند دهن؟
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۲۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4650