از احد احمد آشکارا شد هم به احمد احد هویدا شد در شهادت احد کمر بربست میم احمد ز غیب پیدا شد آن یکی در عدد ظهوری کرد صد عدد از یکی مهیا شد قطره و بحر و جو همه آبند ما نگوئیم قطره دریا شد موج بحریم و عین ما آب است نتوان گفت ما که از ما شد آفتاب وجود رو بنمود ذرهٔ کاینات در وا شد آمد و شد حقیقتاً خود نیست به مجاز است کآمد و یا شد خم می خوش خوشی به جوش آمد راز سر بسته آشکارا شد نعمت الله پرده را برداشت مشکلاتی که بود حل واشد شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46518