واحدی در کثیر پیدا شد احدی لاجرم هویدا شد جام گیتی نما به ما دادند صورت و معنئی مهیا شد نور اول خوشی تجلی کرد نیک بنگر که عین اشیا شد بوی یوسف ز مصر عشق آمد چشم یعقوب عقل بینا شد هر حبابی که بود ازین دریا عاقبت باز عین دریا شد در دو عالم کسی یگانه شود کز شش و هفت و هشت یکتا شد سید از ما جدا فتاد ولی چون ز ما بود باز از ما شد شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46520