جانا نخست ما را مرد مدام گردان وان گه مدام درده، ما را مدام گردان از ما و خدمت ما، چیزی نیاید ای جان هم تو بنا نهادی، هم تو تمام گردان دارالسلام ما را، دارالملام کردی دارالملام ما را، دارالسلام گردان این راه‌‌ بی‌نهایت، گر دور و گر دراز است از فضل‌‌ بی‌نهایت، بر ما دو گام گردان ما را اسیر کردی، اماره را امیری ما را امیر گردان، او را غلام گردان انعام عام خود را کردی نصیب خاصان انعام خاص خود را امروز عام گردان هر ذره را ز فضلت، خورشیدی‌یی دگر ده خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن وان را که گوید آمین، هم دوست کام گردان مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4657