در دل به جز از خدا نگنجد چون او گنجد هوا نگنجد دل خلوت خاص حضرت اوست بیگانه و آشنا نگنجد مائیم و نگار خوش کناری مویی به میان ما نگنجد سلطان عشقست و عقل درویش در مجلس شه گدا نگنجد دردی دارم دوا ندارد با درد چنین دوا نگنجد چون نیست به جز یکی که گوید درد خود گنجد و یا نگنجد خوش خم میست نعمت الله در جام جهان نما نگنجد شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46577