معنی یکی و صورت او در ظهور صد چه جای او که صورت او هست بی عدد آئینه بی شمار و نماینده اش یکی باشد صفات بی حد و ذاتش بود احد کحال حاذقی طلب ای عقل بوالفضول تا چشم روشن تو کند پاک از رمد محتاج ماست عالم و ما بی نیاز از او با غیرش احتیاج کجا باشد آن صمد ما چون نبییم و همدم نائی لطف او هر دم دمی جدید درین نی همی دمد در دام ما درآید و دانه خورد ز ما مرغی کز آشیانه توحید بر پرد سید که میر مجلس مستان عالم است با ما حریف باشد از این جام می خورد شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46580