به علی رغم عدو باز زدم جامی چند توبه بشکستم و وارستم از این خامی چند منم و رندی و خاصان سراپردهٔ عشق فارغ از سرزنش عام کالانعامی چند فرصت از دست مده زلف نگاری به کف آر می خور و وقت غنیمت شمر ایامی چند کنج میخانه مرا خلوت خاص است مدام زاهد و گوشهٔ محراب و دو سه عامی چند نوبهار است و گل اروجه میت نیست بیا برو از پیر خرابات بکن وامی چند در مغان از لب جام و لب یار ای ساقی به مراد دل خود یافته ام کامی چند سید ار راه روی ، جز ره میخانه مرو بشنو از من که در این راه زدم گامی چند شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46754