یافتم از نور تو تابی دگر دیدم از مهر تو مهتابی دگر جز در خلوتسرای عشق تو نیست عشاق تو را بابی دگر دیگران از آب و گل باشند و ما از گل عشقیم و از آبی دگر آنکه جان ما خیال روی اوست دیده ام بیدار و در خوابی دگر ما محبان حبیب عاشقیم تو محب حب احبابی دگر بی سبب ما با مسبب همدمیم ای مسبب بنگر اسبابی دگر سیدم در صحبت صاحبدلان محرم یاران و اصحابی دگر شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46809