راه را گم کرده ای جان پدر خویش را گم کن که ره یابی دگر عشقبازی گر کنی با من نشین جان بباز و دل بده سر هم به سر ذوق اگر داری ببینی نور او خوش به چشم ما در آ او را نگر آینه گر صد نماید ور هزار می نماید آفتابی در نظر یک وجود است و صفاتش بی شمار آن یکی در هر یکی خوش می شمر عاشق و معشوق و عشقی در وجود از وجود خود اگر یابی خبر چشم مست نعمت الله را ببین نور او دارد همیشه در بصر شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46827