آمد خیال غیر چو خوابیم در نظر بنمود کاینات سرابیم در نظر کردند جلوه صورت و معنی به یکدیگر چون شاهدان حور نقابیم در نظر چون رند و لاابالی و سرمست و عاشقیم عالم نموده جام شرابیم در نظر چشمم به نور دیدن رویش منور است شکرت که نیست هیچ حجابیم در نظر هرگز نخورده ایم می دوستی غیر گرچه مدام مست و خرابیم در نظر آن دم که تشنه بودم و آبم نبود بود بحر محیط قطرهٔ آبیم در نظر بر لوح دل نوشته ام اسرار سیدم باشد مدام همچو کتابیم در نظر شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۵۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46833