شراب شوق را پیمانه می باش حریف خلوت جانانه می باش اگر تو مست مجنونی ندیدی ببین لیلی و خود دیوانه می باش در دل می زن اما در شب و روز مقیم گوشهٔ آن خانه می باش به صورت ساحلی معنی چو دریا ورای این و آن دردانه می باش دلت گنجنیهٔ گنجی است دائم بیا در کنج این ویرانه می باش فدای عشق کن جان گرامی دل و دلدار و هم جانانه می باش درآمد از در دل نعمت الله چو شمعی تو برو پروانه می باش شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46899