در میکده مست و رند و قلاش همصحبت عاشقان او باش هر نور که دیده یا بد از دل در پای خیال عشق او باش ای عقل تو زاهدی و ما رند عاقل چه کند حریف قلاش ظاهر جامیم و باطناً می صورت نقشیم و معنی نقاش معشوق خودیم و عاشق خود گفتیم حدیث عشق خود فاش می نوش ز جام ساقی ما سرمست چو چشم یار خوش باش من بندهٔ سیدم که دایم مست است و حریف و رند و اوباش شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46911