دل به دلبر دادم و جان بر سرش یافتم صد جان و جانان بر سرش لطف او بخشید ما را از کرم جنت جاوید و حوران بر سرش دست جانان گیر اگر دستت دهد سر به پای او بنه جان بر سرش عقل بی درد است و درد سر دهد دردسر بگذار و درمان بر سرش کفر زلفش دین ما بر باد داد می رود اسلام و ایمان بر سرش می فراوان می دهد ساقی به ما بعد از آن نقل فراوان بر سرش در ولایت حکم ما سید نوشت مهر آل و نام سلطان بر سرش شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۶۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46936