خواجه مخمور باز ماند به مال رند سرمست و جام مالامال خواجه درویش شد چو مال نماند عرض و مالش برفت و ماند وبال گرچه مالش نماند او باقیست گو برو از برای مال و منال حالیا خوش به ذوق می گردد حال ما با محول الاحوال نقش غیری خیال اگر بندی نزد ما باشد آن خیال محال جام گیتی نما چو می نگرم می نماید جمال او به کمال ساقیم سید است و من سرمست باده درجام همچو آب زلال شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46973