حاصل ما دل است و حاصل دل درد عشقست بنگر این حاصل درد عشقش بیان کنم چه بود مشکل حل و حل هر مشکل گوشهٔ دل سرای اوست ولی عشق لاخارج است و لاداخل عاقبت بازگشت جمله به ماست بوالعجب حق به حق شود واصل بحر عشقش به ما چو موجی زد هم ز ما شد حجاب ما حائل جسم و جان را به جزو و کل بسپار بی سر و پا در آ به خلوت دل شاهبازی نه بلبل گلزار روح محضی چه می کنی گل و گل عشق او گوهر خزانهٔ ماست معنی دریا و صورتم ساحل تا که سید ز خود کناری کرد در میان نیست جز خدا قائل شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۰۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46979