خوش در میخانه‌ای بگشاده‌ایم باده‌نوشان را صلایی داده‌ایم جام می بر دست و رندانه مدام سر به پای خم می بنهاده‌ایم در خرابات مغان مست و خراب بر در میخانه‌ای افتاده‌ایم خرقهٔ خود را به می شستیم پاک فارغ از تسبیح وز سجاده‌‌ایم در هوای عاشق باده‌پرست دایماً بنشسته یا استاده‌ایم بندهٔ سید شدیم از جان و دل از همه ملک جهان آزاده‌ایم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46989