در خرابات گرد گردیدم
ساقی رند سرخوشی دیدم
عاشقانه گرفتمش به کنار
عارفانه لبش ببوسیدم
ذوق مستی و حال میخواران
نازکانه از او بپرسیدم
گفت ناخورده می چه دانی چیست
داد جامی و کل بنوشیدم
حال سید به ذوق دانستم
ور همه نور او عیان دیدم
شاه نعمتالله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۳۵
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/47010