عشق او در میان جان دارم عاشق عشق چون بهان دارم در خرابات مست می گردم میل خاطر به عاشقان دارم هر چه دارم ز صورت و معنی همه با یار در میان دارم با من از وصل و هجر کمتر گوی که فراغت از این و آن دارم کار من عاشقی و میخواریست تا که جان در بدن روان دارم با حریفان عاشق سرمست مجلسی خوشتر از جنان دارم نعمت الله دارم ای درویش گنج سلطان انس و جان دارم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47027