ز نور روی او تابنده گشتم امیر و سیدم تابنده گشتم به جانان جان خود تسلیم کردم به عمر جاودان پاینده گشتم اگر چه غم بسی خوردم ز هجرش به یُمن وصل او فرخنده گشتم شدم کشته به تیغ عشق لیکن شهادت یافتم دل زنده گشتم ز نور آفتاب سید خود چو ماه چارده تابنده گشتم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۷۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47053