میخانهٔ ذوق درگشادیم مستانه صلای عام دادیم هر جا دیدیم یار رندی جامی به کفش روان نهادیم میخواری و عشقبازی آموز از ما که تمام اوستادیم میخانه سبیل ماست امروز خوش خمم مئی سرش گشادیم بی می نفسی نمی توان بود چون می نخوریم ما جمادیم مستیم و خراب در خرابات یاران مددی که اوفتادیم رندیم و حریف نعمت الله سرمستان را همه مرادیم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۵۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47125