ما آینه در نمد کشیدیم دامن ز خودی خود کشیدیم پرگار صفت به گرد نقطه خط بر سر نیک و بد کشیدیم بودیم حباب و غرقه گشتیم واحد به سوی احد کشیدیم گرمی به حساب خورد رندی ما ساغر بی عدد کشیدیم دردی کش کوی می فروشیم بحر ازل و ابد کشیدیم دردیست به کس نمی توان گفت آن رنج که از خرد کشیدیم شادی روان نعمت الله هر دم جامی دو صد کشیدیم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47126