به پیش آر سغراق گلگون من ندانم که باده‌ست، یا خون من نجاتی‌ست جان را زغرقاب غم چو کشتی نوحی به جیحون من مرا خوش بشوید ز آب و ز گل رساند به اصل و به عرجون من در اجزای من خوش درآمیخته به خویشی چو موسی و هارون من زهی آب حیوان، زهی آتشی که جمعند هر دو به کانون من چو نایم ببوسد، چو دفم زند چه خوش چنگ درزد به قانون من برو باقی از ساقی من بجوی کزو یافت شیرینی افسون من مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4714