یک قوصره پر دارم ز سخن
جان میشنود، تو گوش مکن
دربند خودی، زین سیر شدی
گیری سر خود، ای بیسر و بن
چون مستمعان، جمله بروند
گویم غم نو با یار کهن
کی سیر شود ماهی ز تری؟
یا تشنهٔ حق از علم لدن
گر سیر شدند این مستمعان
جان میشنود از قرط اذن
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۹۴
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4718