نو فروشان کهنه پوشانیم کهنه پوشان نوفروشانیم مبتلای بلای خماریم دردمندیم و درد نوشانیم خویش بیچارگان بی خویشیم یار خسته دلان خویشانیم ایمنیم از وصال و از هجران فارغ از جمع و از پریشانیم گر گدائی درآید از درما همچو شاهش به تخت بنشانیم خلعت عشق اوست در بر ما هرکه خواهیم ما بپوشانیم نعمت الله آتشی افروخت دیگ سودای عشق جوشانیم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۰۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47183