ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم در حبس صورتیم و چنین شاد وخرمیم بنگر که در سراچهٔ معنی چه ها کنیم رندان لاابالی و مستان سرخوشیم هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم موج محیط و گوهر دریای عزتیم ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم در دیده روی ساقی و بر دست جام می باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47186