ایها الطالب چو جای ما و من عین مطلوبم که می گویم سخن تا که من با من بود من ، من نیم چون نباشم من نباشد غیر من عشق گه در جسم و گه در جان بود گاه باشد یوسف و گه پیرهن روحه روحی و روحی روحه من رآی روحان حلافی البدن من چو بی من در درون خلوتم خواه پرده پوش خواهی برفکن خواه می می نوش و خواهی توبه کن خواه بت می ساز و خواهی می شکن من چو از آل حسینم لاجرم کل شیئی منکم عندی حسن شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47221