باده می نوش و جام را می بین خلق را مظهر خدا می بین قدمی نه به خلوت درویش پادشه همدم گدا می بین ای که گوئی کجا توانم دید دیده بگشا و هر کجا می بین نور چشمست و در نظر پیداست نظری کن به چشم ما می بین نالهٔ زار مبتلا بشنو حال مسکین مبتلا می بین دُرد دردش مدام می نوشم همدم ما شو و دوا می بین نعمت الله را به دست آور سید و بنده را بیا می بین شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۵۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47230