در ره عاشقی به جان می رو عاشقانه به جان روان می رو راه عشاق را نهایت نیست جاودان همچو عاشقان می رو بی نشان است راه اهل طریق بگذر از نام و بی نشان می رو ذوق داری که جام می نوشی بر در خانهٔ مغان می رو این و آن را به این و آن بگذار بی خیالات این و آن می رو بی سر و پا رفیق یاران باش از مکان سوی لامکان می رو در خرابات می رود سید با چنین همرهی چنین می رو شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47307