مستانه ز خویشتن فنا شو رندانه بیا حریف ما شو چون هستی اوست هستی ما بگذر ز خود آ و با خدا شو بر دار فنا بر آ چو منصور سردار سراچهٔ بقا شو مائیم نوای بینوایان دریاب نوا و بانوا شو تا چند به گرد بحر گردی در بحر درآ و آشنا شو میخانهٔ عاشقانه دریاب فارغ ز وجود دو سرا شو سید شاه است و بنده بنده شاهی طلبی برو گدا شو شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۳۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47310