چشمی که ندیده نور آن رو تاریک بود چو روی هندو با ما بنشین خوشی درین بحر ما را به کف آر و ما به ما جو از جام حباب آب می نوش از ما بشنو مرو به هر جو گنجینهٔ گنج پادشاهی مفلس گردی روان به هر سو هر ذره ز آفتاب حسنش یا سایهٔ نور اوست یا او در جام جهان نما نظر کن تا بنماید به تو یکی دو در مجلس عشق و بزم رندان چون سید مست ما دگر کو شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۶۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47337