آینه بردار تا ببینی در او جان و جانان خوش نشسته روبرو جز یکی در جمله عالم هست نیست این دوئی پیدا شده از ما و تو آب چشم ما به هر سو شد روان آبرو جوئی بیا از ما بجو خم میخانه به یک دم درکشم خود چه باشد پیش ما جام و سبو تا میانش در کنار آورده ایم مو نمی گنجد میان ما و او در دو عالم جز یکی دیدیم نه چشم احول آن یکی بیند به دو نعمت الله مست و در کوی مغان در پی ساقی روان شد سو به سو شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۷۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47353