عقل در کوی عشق سرگشته چون گدائیست در به در گشته خبری یافته ز میخانه زان خبر مست و بی خبر گشته دیده نقش خیال او دیده آب از آن روش در نظر گشته همچو پرگار گرد نقطهٔ دل سالها جان ما به سر گشته از می و جام با خبر باشد هر که چون ما به بحر و بر گشته ساغر می مدام می نوشتم لاجرم حال ما دگر گشته هر که گشته غلام سید ما در همه جای معتبر گشته شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47366