می و جامیم و جان و جانانه شاه و دُستور و گنج و ویرانه مهر و ماهیم و عاشق و معشوق دل و دلدار و شمع و پروانه در خرابات عشق نتوان یافت چون من مست رند و دیوانه خرقه بفروخته به جامی می کرده سجاده وقف میخانه به جز از عاشقی و میخواری در جهان بهیچ پروانه مستم و می به ذوق می نوشم فارغ از آشنا و بیگانه نعمت الله حریف و می در جام گوشهٔ میفروش کاشانه شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47374