بی عشق مباش یک زمانی کز عشق نکرد کس زیانی آن آن دارد که عشق دارد بی عشق کسی ندارد آبی گر دست دهد ز ساقی ما یک جرعهٔ می بخر به جانی می نوش کنیم و عشق بازیم گر زان که دهد خدا امانی ساقی قدحی بیار حالی مطرب غزلی بخوان روانی این علم بدیع نعمت الله بنویس معانی بیانی شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47448