گذری کن به سوی ما گذری نظری کن به حال ما نظری بر در می فروش معتکفیم خوش مقامی شریف و نیک دری لیس فی الدار غیره دیار نیست جز وی در این سرا دگری آتشی در دل است و جان سوزد دم گرمم کند از او اثری رند مستیم و بی خبر ز جهان که رساند به بی خبر خبری با من از حور و از بهشت مگو چه کنم بوستان مختصری بندهٔ سید خراباتیم شدم از بندگیش معتبری شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۵۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47476