هر نفس جامی به رندی می دهند هر دمی بزمی به جائی می نهند راز پنهان آشکارا گفته اند جملهٔ اسرار با ما گفته اند یک وجود و صد هزاران آینه می نماید آن یکی هر آینه گنج اسما در همه عالم نگر اسم جامع بایدت آدم نگر عارفانه قطره ای دریا ببین قطره و دریا همه از ما ببین عین دریا دیده ام در قطره ای آفتابی یافتم در ذره ای ای عجب دریا و قطره عین ماست غیر ما خود قطره و دریا کجاست اسم و رسم ما حجاب ما بود صورت ما قطره و دریا بود جامی از می پر ز می خوش نوش کن با حریفان دست در آغوش کن از دوئی بگذر که تا یابی یکی آن یکی جو تا بیابی بیشکی جام و می آئینهٔ گیتی نماست ساقی ما مظهر لطف خداست ساقی و جام می و رند و حریف آن لطیفست آن لطیفست آن لطیف نعمت الله سید است و بنده هم باد باقی تا ابد پاینده هم شاه نعمت‌الله ولی : مثنویات : شمارهٔ ۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47707