در صدف گوهری نهان گشته آن نهان بر همه عیان گشته صدف و گوهریم و دریا هم نظری کن به عین ما فافهم صدف ما اگر چنان باشد درج درّ یتیم آن باشد صدف و گوهرش به هم می‌ بین نظری کن به چشم ما بنشین می و جامش به همدگر دریاب خوش حبابی پر آب بر سر آب هر صدف گوهری در او باشد چون گهر باشدش نکو باشد طلب گوهر ار کنی جانا قدمی نه در آ در این دریا گر تو دریا دل و گهر جویی گوهر از خود بجو که تو اویی موج و بحر و حباب و جویی تو عین ما را بجو که اویی تو گنج و گنجینه و طلسم نگر صفت و ذات بین و اسم نگر شاه نعمت‌الله ولی : مثنویات : شمارهٔ ۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/47750