اگر بگذشت روز ای جان، به شب مهمان مستان شو بر خویشان و بی‌خویشان، شبی تا روز مهمان شو مرو ای یوسف خوبان ز پیش چشم یعقوبان شب قدری کن این شب را، چراغ بیت احزان شو اگر دوریم رحمت شو، وگر عوریم خلعت شو وگر ضعفیم صحت شو، وگر دردیم درمان شو اگر کفریم ایمان شو، وگر جرمیم غفران شو وگر عوریم احسان شو، بهشتی باش و رضوان شو برای پاسبانی را، بکوب آن طبل جانی را برای دیورانی را، شهب انداز شیطان شو تو بحری و جهان ماهی، بگاهی چیست و بیگاهی حیات ماهیان خواهی، بر ایشان آب حیوان شو شب تیره چه خوش باشد که مه مهمان ما باشد برای شب روان جان، برآ ای ماه تابان شو خمش کن ای دل مضطر، مگو دیگر ز خیر و شر چو پیش اوست سر مظهر، دهان بربند و پنهان شو مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱۶۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4788