بازم صنما چه میفریبی تو؟
بازم به دغا چه میفریبی تو؟
هر لحظه بخوانیام کریمانه
ای دوست مرا چه میفریبی تو؟
عمری تو و عمر بیوفا باشد
ما را به وفا چه میفریبی تو؟
دل سیر نمیشود به جیحونها
ما را به سقا چه میفریبی تو؟
تاریک شدهست چشم، بیماهت
ما را به عصا چه میفریبی تو؟
ای دوست دعا وظیفه بندهست
ما را به دعا چه میفریبی تو؟
آن را که مثال امن دادی دی
با خوف و رجا چه میفریبی تو؟
گفتی به قضای حق رضا باید
ما را به قضا چه میفریبی تو؟
چون نیست دواپذیر این دردم
ما را به دوا چه میفریبی تو؟
تنها خوردن چو پیشه کردی خوش
ما را به صلا چه میفریبی تو؟
چون چنگ نشاط ما شکستی خرد
ما را به سه تا چه میفریبی تو؟
ما را بیما چه مینوازی تو؟
ما را با ما چه میفریبی تو؟
ای بسته کمر به پیش تو جانم
ما را به قبا چه میفریبی تو؟
خاموش، که غیر تو نمیخواهیم
ما را به عطا چه میفریبی تو؟
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱۸۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4813